محسن رفیقدوست: وقتی که ما نانوایی داریم که وقتی دولت اعلام میکند نان گران شده، او تابلو میزند «تا اطلاع ثانوی نان را ارزان میفروشم، چون هنوز آرد ارزان دارم و هر وقت آرد ارزانم تمام شد، بعد نان را گران میکنم» این یعنی ما هر دو طیف را داریم. ما موافقیم که چند تا از همین طیف بخش خصوصی را هم بگیرند و اعدام کنند. کما اینکه باید دولت آنچنان اینجا خودش را نشان دهد که کسی جرات نکند سمت تخلف بروند. الان مثلاً میگویند صادرکنندگان بخش خصوصی ارزشان را در نیما نمیآورند و در بازار آزاد میفروشند. دولت سران اینها را صدا کند و هشدار دهد.زمان جنگ از کسی که ماده اولیه داشت، چیزی میخواستیم که نمیفروخت با تهدید کشتن از او خریدم. البته گرانتر از حد معمول هم پول دادم، ولی او نمیخواست بفروشد. الان هم همان زمان است. مملکت در جنگ اقتصادی است. مملکتی که صد میلیارد دلار درآمد ارزی در اختیار دارد و ۱۱۲ میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد، ۷۰ میلیارد دلار خرج دارد و ۱۴۰ میلیارد دلار اضافه میآورد، اصلاً دلار گران را نمیفهمم. شاید سوادم از این نظر کم است. بالاخره عواملی هستند که این کار را میکنند. در یک برهه فهمیدند که عربستان و امارات ریال درست کردهاند که بروند دلار بخرند و بسوزانند. حتماً شنیدهاید. اگر این عوامل را پیدا میکنند هم معرفی و هم برخورد کنند، نترسند؛ لذا دولت باید بازار روانی را از مردم بگیرد. مصرف در حد نیاز باشد. مردم هم رعایت کنند و بدانند دولتشان به قول آذریها از نظر اشپزخانه (به معنی غذای مردم) برای امسال هم فکر اساسی و هم اجرا کرده است. مثلاً برای اینکه گرفتار بخش خصوصی و نیمه دولتی نشود در پی راههایی نظیر کوپن دیجیتالی است تا کالایی که ارزان وارد میشود به همه مردم، غنی و فقیر برسد و بدانند که گوشت و مرغ و پنیرشان هست؛ لذا دولت باید جلوی جنگ روانی را بگیرد و مردم هم باید کمک کنند. بعد هم باید به تولید برگردیم. امکان و توانش را داریم.