غوس «اَتو» تو خیالات خوش

داستان کوتاه

غوس «اَتو» تو خیالات خوش

اَتو روزی هزار بار به رویایی که داشت فکر می‌کرد.

مهدی منفرد

گاهی ایقد تو اوج رویا و خیال خوش غوس می‌کرد که در اوردنش کار ناخدای کشتی رافائل بید و تا سی خوش می‌کرد می‌دید چیشاش مثه کاسه خین و مث جارو برقی مف می‌کشه. بالا که چُر نکنه آدم خوش نبید. شده بی مثه توپ فوتبال چهل تیکه یه رو دلش می‌خواست مثه خواننده محبوبش عبدالحلیم حافظ بشه و جهان مصر رو تکون بده .
حالا تو عمرش آهنگهای عبدالحلیم حافظ روفقط وقتی می‌رفت کافه حاج‌رییس از رادیویی که بالای کمد ناده بی گوش می‌داد.
یه رو دلش می‌خواست نوازنده پیانو بشه ادامه راه بتهوون رو بره و سمفونی شماره ١٠بتهون رو بسازه و اسمش بزاره اَتهوون یعنی اتو و بتهوون و تقدیم کنه به روح پاکش تو فکر ای بی باهاش مصاحبه که کردن راجب اثرش یه تشکری هم بکنه از در یخچال خونه ننش که حکم. کلاویه‌های پیانو‌ش داشت پیانویی که یه روز پنج اکتاو داشت یه روز چهار اکتاو و روزای هم هفت اکتاو ای هم بخاطر ای بی که ننش. هر روز مجبور بید دره یخچال تمیز بکنه و می‌گفت. اتو بی‌صاحب پدرسگ. جای ایکارات درست بخون. سهم ننش از در یخچال شده بی قسمتی که عکس آقاش خدابیامرز چسبونده بی روش یه رو دلش می‌خواست بشه نوازنده گیتار بیس مثل راجرز واترز یه بند موسیقی. تشکیل بده. و سبک موسیقی راک بوشهری رو خلق کنه و یه گروهی مثل پینک فلوید بشن و بعد چند سال بشن قطب موسیقی جهان. تا بخوش اومد دید شده نوازنده نی‌انبونه و همچنان به صدای عبدالحلیم حافظ از موج اف.ام رادیوی عامو فرج گوش میده دیگه اَتو یه آدم دیگه شده می‌خواست جهان خودش رو با ساز نی انبان به مردم نشون بده. اتو می‌گفت کاش می‌شد نوازنده‌ها هم واردات صادرات کرد از گمرک بوشهر سفارش راجرزواترز بدم. با یه کت چرم یه گیتاربیس برند تاپ لیست وقتی سفارشم رسید بهش بگم: «هلو مستر» ببرمش کل بوشهر نشونش بدم بعدش بریم قهوه‌خونه ناجی. تا. صبح سی خومون ساز بزنیم یا سفارش عبدالحلیم حافظ بدم با یه شنل سفید موهای ژل‌زده ببرمش تو. تو محله بهبونی یه استیج بزنیم همه همه جمع کنم و اونجا اجرا بریم یا سفارش یه بتهوون بدم با کت شلوار و پاپیون و یه پیانو مکانیک دمه اسکله جفره ایقد ساز بزنیم که گوش دریا کر بشه بعدم خوم و نی‌انبونم رو تقدیم می‌کنم به موزه لووور پاریس.

ارسال دیدگاه
  • پایگاه خبری نفت امروز
  • پایگاه خبری نفت امروز