احياءالملّه معتقد اهرمي؛ رساله‌اي در دفاع از مشروعيت مشروطيت ايران

گذري بر تاريخ بوشهر

احياءالملّه معتقد اهرمي؛ رساله‌اي در دفاع از مشروعيت مشروطيت ايران

يکي از روحانيون آگاه و تأثير گذار در نهضت مشروطيت بوشهر، ميرزاحسين معتقد ريشهري مشهور به فاضل اهرمي است. ميرزاحسين معتقد در سال 1253 هـ .ق/1211 هـ .ق در اَهْرَم، متولد شد. به ريشهر آمد و از خواجگان ريشهر بود. معتقد، در سن دوازده سالگي براي تحصيل به خورموج رفت. محمدخان دشتي که از خوانين متنفّذ و اديب آن منطقه بود، سرپرستي و تربيت ميرزاحسين را عهده‌‌دار شد. معتقد، ادبيات عرب و فارسي، فقه و اصول و حسن خط را در خورموج فرا گرفت، سپس براي ادامه تحصيل رهسپار عراق شد. معتقد در سال 1303 هـ .ق با سيدجمالالدين اسدآبادي در بوشهر ملاقات کرده و در جلسات سخنرانيهاي او شرکت نمود. آشنايي معتقد اهرمي با انديشههاي سياسي سيدجمالالدين اسدآبادي دربارة نظام مشروطه و ارتباط با علماي طرفدار مشروطه در نجف و تدريس در مدرسه سعادت مظفري که از کانونهاي مشروطهخواه در بندر بوشهر بوده، در گرايش اين روحاني بوشهري به انديشههاي مشروطهخواهي تأثيرگذار بوده و اين عوامل سبب گرديد تا اقدام به نگارش رساله «احياءالملّه» نمايد.

ميرزاحسين معتقد اهرمي (ريشهري) در مدرسه سعادت مظفري به تدريس عربي و ادبيات فارسي مشغول شد. معتقد از افراد سرشناس زمان خود بوده و سالها در مدرسه سعادت که اولين مدرسه به سبک جديد در جنوب ايران بود، به تدريس پرداخت. معتقد، علاوه بر آشنايي با قرآن و فقه و معارف اسلامي با فرهنگ جديد در دورة خود آشنا شده و رسالهاي در دفاع از نهضت مشروطيت قبل از استبداد صغير در نشريه مظفري بوشهر به چاپ رسانيد.  رسالة «احياءالملّه» که در جماديالاولي 1325 هـ .ق در دفاع از مشروطيت نوشته شد، ابتداء به زبان عربي نگارش يافته، سپس براي چاپ در روزنامه مظفري به زبان فارسي ترجمه شد. معتقد در اين رساله تلاش نموده مشروطيت را از علائم ظهور حضرت مهدي (عج) قلمداد نمايد و برخي از آيات قرآني و روايات معصومين (ع) را با مجلس شوراي ملي تطبيق دهد. معتقد بر خلاف برخي از علماي اسلام که اين دولت و سلطنت را با دولت صفويه تطبيق دادهاند، عقيده دارد که: «شايد مراد از آن قوم [قومي که در مشرقزمين به طلب حق قيام ميکنند و دولتي تشکيل ميدهند] رؤساي مجلس شوراي ملي باشند. هر کدام از ما ميداند که دولت صفويه و باقي دول اسلاميه، در هر زمان زمام مهام سلطنتشان در دست يک نفر که سلطان باشد، بيشتر نبود، و تمامي آن دولتهاي مستبده غيرمشروطه بودند، به خلاف اين مجلس مقدّس که زمام اختيار آن در کف باکفايت مردماني است مانند شما... الحق ظاهر گرديد صدق قول حضرت باقر (ع) که فرمود: «قتلا هم شهداء»، يعني که در راه خدا کشته ميشوند. بلي جماعتي از سادات بنيفاطمه و از طلّاب علوم دينيه در تأسيس بنيان اين مجلس ملّي در تهران مقتول و به فيض شهادت فايض گرديدند. پس از آنهم جمع کثيري در موافقت و حمايت رؤساي اين مجلس از اهل آذربايجان مقتول و شهيد شدند.» معتقد، مدعي است که مراد از مشرق در روايات اسلامي ايران است و آن خراسان و عراق و اصفهان و فارس و آذربايجان است. فاضل اهرمي در فراز ديگري از رساله خود مينويسد که: «مانعي نيست که انشاءالله تعالي، امر اين مجلس قوّت يابد و مستقل گردد، چرا که قوّت آن، قوّت دينيّه عصبيّه است.» از ديدگاه او نمايندگان مجلس پس از تقويت اساس مجلس، همانند قوم عرب که با بهرهگيري از عصبيّت ديني به فتوحات درخشاني رسيدند، خواهند توانست موجب گسترش اسلام شوند. نويسنده رساله به دنبال اين سخن و پس از نقل عباراتي از مقدمه ابن خلدون درباره عصبيّت مينويسد که: «پس ميگوييم، الحق قيام ننموده و برنخاسته قومي و طايفهاي از اهالي ايرانزمين، در تقويت و معاونت اين مجلس شوراي ملّي اسلامي و موافقت ننمودهاند با رؤساي آن مانند اهالي آذربايجان و نص روايتي که در غيبت نعماني است که حضرت صادق (ع) ميفرمايند که پدرم فرمود: «لابد و ناچاريم ما از ديدن حرکت و قيام اهالي آذربايجان که طاقت و مقاومت با آن، هيچ چيز ندارد. پس هر گاه چنين شد، شما بوده باشيد، فراشهاي خانههاي خود، يعني آرام و قرار داشته باشيد و از جاي خود حرکت ننمائيد، منتظر نداي آسماني و خسف لشکر سفياني در بيداء بوده باشيد.»

روايت ديگري که مورد استناد فاضل اهرمي براي تطبيق با مجلس شوراي ملي قرار گرفته، روايتي است که در روضة کافي آمده است. در اين روايت مذکور است که نجم درخشاني از طرف مشرق طلوع خواهد کرد که آن علامت قيام قائم است. در همين روايت به درخشش قمري همچون ماه شب چهارده اشاره شده است. اهرمي پس از نقل اينگونه مضامين به تفاوت معاني نجم و قمر ميپردازد و تصريح مينمايد که مراد از نجم بندة صالحي است که از مقرّبان درگاه الهي است و اين بنده صالح کسي غير از سيّدمحمد طباطبايي از رهبران مشروطه نيست. مؤلف رساله «احياء الملّه» معتقد است که چون در مجلس شوراي ملي از امور عامه مردم بحث ميشود، هرگز جايز نيست که مردم ناآگاه و بيخرد در آن حضور يابند. از نکات قابل توجه ديگر در رساله مذکور تلاش براي اطلاق دارالشورا بر مجلس شوراي ملي و مشروعيت بخشيدن به مجلس شوراي ملي است. توسّل به ترکيب حروف و تطبيق برخي از اشعار الغبيگ و خواجه نصير با سال 1324 هـ .ق از ديگر تلاشهاي اهرمي در حمايت از مشروطيت است. وي مينويسد: «بدان که محقق طوسي نصيرالملّه خواجه عليهالرّحمه، فضايل آن نه آن قدر است که بتوان بيان کرد همچنين سلطان الغبيگ، وي هم از فضلاء سلاطين کبار اسلام است، زيج الغبيگي، از بناهاي اوست... اين دو منجم بزرگوار خواستهاند به طريق رمز و اشارت تغيير و انقلابي که در اثر قرانات نجوميه استخراج نموده بودند و زمان آن را معين کرده، خبر دهند که در فلان سال و فلان تاريخ واقع ميشود.» معتقد اهرمي، با اشرافي که به علم نجوم و حديث دارد، ضمن ارائه دو حديث از شيخ کليني و صدوق مدعي مي شود که تاريخهايي که خواجه نصير و الغبيگ در آثار خود براي تغيير و تحول انقلابي در جهان آوردهاند، به سال شمسي و نه هجري است و در غايت چنين استنتاج مينمايد که: «ابتداي انقلابات و تغييرات در ايران در سال 1313 هـ .ق بود که ناصرالدين شاه مقتول شد و آن با حساب مذکور تقريباً با عدد «غُکا» موافق است. در آن سال ملک مغيّر شد سلطنت تغيير يافت و در سال هزار و سيصد و بيست ايران زير و زبرتر شد که گمرکات ايران به تصرف خارجه افتاد، کردند آنچه بايد نکنند و آن موافق بود با عدد «غکط». (منبع: کتاب روحانيت بوشهر و نهضت مشروطه، دکتر عبدالکريم مشايخي)


ارسال دیدگاه