ژانرهای ادبی دچار افتراق هستند

علی باباچاهی:

ژانرهای ادبی دچار افتراق هستند

فیروزه محمدزاده: خوب است آدم مثل تو فرشته زاده زاده شود / خسته که شد از فرشتگی/ برود هی برود پشت فرمان کامیون بنشیند / و چشمهای بیرون زده از حدقه را بیرون شهر خالی کند.
 به نواختن همراه با نوازنده اصلی یک قطعه موسیقی می‌ماند وقتی شاعری چون علی باباچاهی شعر می‌خواند ومخاطب، شعر می‌شنود. با آکمپانیمانی که در «موسسه خوانش» به همراه شاعر و مخاطبین برای رقص کلمه اجرا شد کلمه کلمه همراه بودیم.
با این روزهای عجیب که تیرگی از سر و روی زمین دست بردار نیست و هر شاخه‌ای که به شکوفه می‌نشیند به دست غارتگر باد نوازش می‌شود. شعر اسلحه‌ی خونریزی نیست تا صورت زمین را از سیل سیلی سرخ کند شعر آن نوش داروی بهنگام است که فرمان خون بس را در شاهرگ مهربانی و صلح جاری می‌کند و قطب مخالف هر آنچه که بر ضد انسانیت است، می‌باشد. در میان کلام شاعر از عناصر دو قطبی چنان شنیدیم که؛ در پاسخ به بالای بلند اندیشه‌اش تقدیم نتوانیم جزء؛ «سر ارادت ما و آستان حضرت دوست»
علی باباچاهی کلام را با بیان دوگانگی‌ها شروع کرد؛ از تناقض ضدین از مکمل‌هایی
که ترجیح می‌دهند متمم باشند عالم دو صانع دارد فاعل نور و فاعل ظلمت که هر دو نیز ازلی و قدیم‌اند.
«معمولا تصور بر این بود که باید این قطب‌ها روبروی هم باشند و سرانجام یک قطب بر دیگری حاکم باشد و این نوع تفکر تنها به جامعه ما ختم و وصل نمی‌شود و در سنت فرهنگی غرب از افلاطون به بعد نیر زواج داشت و این موضوع را در شعر و ادبیات معاصر ایران هم می‌توان مشاهده کرد که با نماد و استعاره‌های نمادین به وفور وجود داشته است و حتی ژانرهای ادبی به جای اینکه در ذهن ما و یا در عمل مکمل باشند دچارافتراق هستند یا ما با توضیح وزن و بی وزنی آنها را دارای افتراق می‌کنیم به این معنا که وزن و بی وزنی را روبروی هم قرار می‌دهیم و توجه نمی‌شود که دو قطب وزن و بی وزنی به احتمال، قابل اجماع باشند بلکه باید یکی بر دیگری ارجحیت داشته باشد که ما عملا زوجیت  قطب‌های «وزن و بی وزنی» را باید در چند وزنی ختم کنیم یعنی بتوانیم وزنی بیافرینیم که از چند متن آفریده شده اما یک موسیقی به گوش ما برساند یا اوج و فرود این موسیقی منثور یا موسیقی منظوم، آمیزه ای از این دو موسیقی باشد.
شعر متعهد از سال های چهل دارای آمریت و قدرت خاص بود و تعهد یک تعهد تعصبی ایدئولوژیک و ناسیونالیسیتی بود و بر مبنای این تعهد اشعاری سروده شد که البته پاره‌ای از این شعرها ماندگار هستند اما تعصب به تعهد به جایی رسید که تعصب بر تعهد پیروز شد و این پیروزی تداعی کننده یک روایت است که؛ یکی از طرفداران طبقه کارگر و مارکسیست رمانی نوشته بود و این رمان را به انگلس نشان داد و جویای نظر ایشان شد و انگلس در پاسخ گفت که به این زن قهرمان با آن چشمان ماده گرایی و جبر و دهان ارزش اضافی که آفریده‌ای نگاه کن تو خود او را در آغوش بگیر. شعر متعهد وقتی به تعصب تبدیل شد  شعر ناب را در حاشیه قرار داد و به جای اینکه این نوع شعر به خلاقیت منجر بشود به یک شعر موضوع محور یا شعر مفهومی مبدل گشت که در واقع فقط مفاهیمی مثل آزادی وعدالت را نه مجسم بلکه فریاد و یا گزارش می‌کرد. درواقع قطب‌های متضادی چون؛ سازگاری و ناسازگاری و یا مرگ و زندگی، تفرق این ها روند طبیعی هستی و ذهنیت را مخدوش می‌کند و به بیراهه می‌کشد مثلا مولانا در مواجه با قطب های متضاد اینگونه برخورد می‌کند که بر خلاف تعهد رایج به تک قطبی کردن قضایا معتقد است مولانا در کتاب فیه مافیه می‌گوید این قطب‌ها باید یاریگر همدیگر باشند و نه در تناقض. و دریدا در انتقاد به دیگاه افلاطون معتقد به زوجیت تقابل‌ها و عناصر دوقطبی است و فی المثل نقیضین باید در کنار همدیگر بدون آمریت یک قطب بر قطب دیگری باشند. دلیل بیان این گفتگو این است که شنیده‌ایم که گفته‌اند شاعرانی چون باباچاهی دارای تعهد در شعر نیستند و با بازی های زبانی سعی در سرگرم کردن مخاطب هستند. باید عرض کنم که امر اجتماعی از دیر باز در کنار امر سیاسی و اقتصادی به کار رفته است به مجموعه‌ای از افکار و رفتار و کردار مشترک میان افرادجامعه امر اجتماعی می‌گویند کنش امر اجتماعی بازتاب تعریفی است که از امر اجتماعی القا می‌شود و بر مشاهدات خود قضاوت نمی‌کند و امر ونهی نمی‌کند. بیان شعری که کنش امر اجتماعی حاضر و ناظر در آن است شعریست که یک ماهیت شوخ طبعانه دارد.» این روزها هر ساعتی که می‌گذرد دردهای تاریخ را تاریخی‌تر می‌کند. در جهان دوآلیسم‌ها محکوم به دوئل هستیم تنازع بقا تا آخرین قطره‌ی خون زمین باقیست. کلمه می‌داند که چه بر زمین و زمان گذشته چون در آغاز بود ازلی است وقدیم. شاعر هم دوشادوش کلمه با صدای مهربانش هرآنچه که ما نمی‌دانستیم، دانست که می‌خواهیم وگفت. شاید که، شنیده باشیم. (گزارش کوتاهی از سخنرانی علی باباچاهی در موسسه خوانش)
 

ارسال دیدگاه