دريا، انسان و مرگ

گفتگو با کارگردان جوان فيلم «شکار»؛

دريا، انسان و مرگ

آريو انصاري: «شکار» فيلمي منطقي و خوش ساخت است. مدت ها بود که فيلم کوتاهي با چنين فرمي در بوشهر توليد نشده بود. کارگردان به خوبي از عهده نزديک شدن به طبيعت و تقابل انسان و دريا برآمد. کازروني نگاهي ژرف به دريا ،انسان و مرگ را در فيلم شکار به تصوير مي کشد.
بازيگران به اميد يافتن ماهي در قفس(گرگور) در قايق ماهيگيري پهنه دريا را مي شکافند. شکارِ ماهيِ گرفتارِ در قفس، خود آغاز داستاني است. ماهي با بالا و پائين پريدن در قايق احساس ناخوشايندي را به بيننده القاء مي کند که حکايت از ماجرايي خونين دارد. سرقت اين دو از گرگورهاي صيادان ديگر و فروختن آن و معاوضه با مشروبات الکلي و همچنين آرزوهاي واهي دو نفر در گفتگوهاي درون قايق از التهابات صحنه کاسته و قايق در يک مسير منطقي براي بازگشت از نماهاي مختلف جلوه گر مي شود. بيننده اکنون از نماهاي زيرآب شاهد شکار ماهي توسط غواص است. او نيز که مشغول شکار ماهي زيبايي است به ناگاه پروانه هاي قايق به سر غواص اصابت کرده و نقشي از خون در دريا گسترانيده مي شود. کازروني به خوبي با پلان هاي هوايي اين رويداد را به تصوير مي کشد. درگيري آن دو با هم منجر به پرت شدن يکي مي شود و آن نيز از مهلکه مي گريزد. به قول صيادان بوشهري، دريا انتقام گير است. آخرين شکارچي قايقش ميان آب غرق مي شود و خود، همچون آرزويش در دريا سرگردان مي ماند. ريتم منطقي، پايان بندي مناسب، تصويربرداري و بازيگري از نقاط قوت از اين توليد خوش فرم است. با معرفي عوامل اين فيلم، گفتگو با مسعود کازروني تقديم شما  مي شود.
 
   شناخت نامه فيلم شکار
بازيگران: مجتبي عيوضي، رحمان فليوني، نويد غريب زاده/ مدير فيلمبرداري: مسعود کازروني / دستيار فيلمبردار: حسين کشاورزي، مهرداد مصدق / موسيقي: سعيد شنبه زاده، حبيب مفتاح بوشهري، سلام رياضي/ تدوين: سعيد مياحي/صدابردار: امين جعفري / مدير توليد: مهرداد بحريني / جلوه هاي ويژه: حميد جمالي / فيلمبردار هوايي: آرمين تشکري / طراح صدا: محمد حسين قورچيان / اصلاح رنگ: فربد جمالي / محصول انجمن سينماي جوانان استان بوشهر
 
   چطور به ايده فيلم شکار رسيديد؟
طبق تجربه هاي عکاسي و فيلمبرداري در پروژه‌هايي که به نوعي وابسته به دريا بوده که همه اين ها در ناخودآگاه ذهن من تبديل به شکل گرفتن اين ايد شده و آن را در روايتي کوتاه و در موقعيت محدود و زمان محدود که ساختار فيلم کوتاه است اتفاق افتاد.
 
   شخصيت هاي فيلم در طول بازي به شکارچي تبديل مي شوند- آنچه مي بينيم تقابل است. آيا آدم هاي بازي فيلم شکار وجه اشتراکي دارند؟
شخصيت هاي فيلم به طور کلي به دو قطب منفي و مثبت در يک لوکيشن براي کسب روزي و در نهايت بقاء در تقابل اند و در روايت سه چرخه اي که زنجير شده به طبيعت است و در آخر نيز به دست طبيعت و انسان گرفتار مي‌شوند و کنار هم چيده مي شوند. در طول فيلم نيز اين تقابل و ساختار خوب و بد نيز مشاهده مي گردد. ضمنا اين را هم بگويم که فقط آرزوهاي فيلم، وجه اشتراک آن ها هستند.
 
   چند نفر آدم تنها در کنش و واکنش متفاوتي در مسير مرگ قرار مي گيرند که هرکدام قصه اي جداگانه براي خود دارند. چرا دريا را مسير نهايي انتخاب کرديد؟
به طور طبيعي هر فيلمساز عناصر زيادي را از محيط پيرامون خود براي توليد انتخاب مي کند. البته اين بر مي گردد به جغرافيايي فيلمنامه که همه آنها به نوعي با ديدگاه و نتيجه گيري نهايي از آن موضوع به شکل گيري فضا در فيلمنامه اتفاق مي‌افتد که طبق سليقه شخصي به شخصيت محدود به مکان محدود در آن را به طور کلي در دريا روايت کردم و در مرحله دکوپاژ و در انتخاب نماها و زاويه ها از عنصر خلق تعليق بيشتر و در نهايت سوپرايز که در سه مرحله با مدت زمان کم پشت سر هم قرار مي‌گيرند و در نهايت در اتفاق آخر مرتبط با اتفاق اول مي‌باشد و به نوعي مسير مجتبي از شخصيت هاي فيلم را با خود همراه مي‌کند که در نتيجه ترس و فرار از واقعيت او را به سمت مرگ مي کشد.
 
   از تجهيزات متفاوتي مثل هلي شات و دوربين گوپرو(زير آب) استفاده کرديد. چه سختي هايي داشت
فيلم ساختن روي دريا را به هيچ فيلم سازي پيشنهاد نمي کنم اين صحبت اسپيلبرگ است، اما مشخص است که نگاتيو به تدريج دشوارتر از ديجيتال است. دريا لوکيشن جذابي دارد، ولي به دليل ناپايداري جوي و سختي کار به يک گروه فيلمساز منسجم و پاي کار نياز دارد که خوشبختانه با گروه به جمع بندي رسيديم و توانستيم مشکلات را پشت سر بگذاريم. به طور کل دريا و فيلم برداري روي دريا تجهيزات کامل خود را مي طلبد. به ناچار به دليل کمبود تجهيزات با ريسک بيشتر با تجهيزات موجود کار کرديم.
 
   رحمان فلياني و مجتبي عيوضي بسيار خوب به نقش نزديک شدند- چقدر در طول توليد فيلم تمرين داشتند؟
هر دو آنها بازيگران خوبي هستند که از ابتدا با درگير شدن با همان موقعيت که قايق و دريا است، به شخصيت فيلم نزديک شدند که اين امر به باور پذيري نقش افزوده بود، البته اين را اضافه کنم که چهره پردازي نيز نقش مهمي در اين باور پذيري داشت.
 
   چه تعريفي از فيلم کوتاه داريد و تا چه وقت مي خواهيد فيلم کوتاه بسازيد؟
طبق تعريف عمومي فيلم کوتاه، “فيلم داستاني کوتاه برشي از يک رويداد است” که در زمان و مکان محدود اتفاق مي‌افتد، اما امروزه با ساختار شکني هايي که در مقياس فيلم بلند وجود دارد فيلم کوتاه ميداني براي ارزشيابي و خودآگاهي فيلمساز است که در قالب کوتاه به تجربه هاي بزرگتر ختم مي‌شود که در نهايت طي روال که عموماً نه به طور کلي وجود دارد استفاده آن آموزه‌ها و تجربه ها در روايت بلند مي انجامد. من هم دوست دارم که جزو عموم فيلمسازي کوتاه باشم و اين روند را به فيلم بلند ختم کنم. به نظر من فيلمسازي يک رسالت است و بايد درست و با اعتقاد به قصه و داستان که روايت مي‌شود انجام شود و در غير اين صورت انجام نشود بهتر است چون از قالب هنر خارج مي گردد.
 
   سخن آخر؟
از عوامل فيلم بسيار متشکرم که با متحمل شدن سختي ها اين فيلم توليد شد و همچنان با حضورش در رقابت هاي جهاني داراي کسب موفقيت هايي مي شود و نيز از انجمن سينماي جوان بوشهر تشکر مي کنم که با حمايت و اعتمادي که به من داشت انگيزه توليد را بيشتر نمود.
 
ارسال دیدگاه