خواندن یا نخواندن، مسأله این است

خواندن یا نخواندن، مسأله این است

دکتر عباس فضلی
بودن آدمی در گرو اندیشیدن و خواندن اوست. پس به جای بودن یا نبودن مسأله این است می توان کفت خواندن یا نخواندن مسأله این است. اگر این گزاره را یک مسأله فرض کنیم سوال اساسی اش می شود. آیا خواندن ضروری است؟ برای درک هستی ما نیازمند اندیشیدن هستیم و فکر هم در گرو خواندن تحقق می یابد. اما در مقابل پاره ای از اندیشمندان هم آدمیان را به ندانستن و نخواندن  سفارش می کنند. در مکتب بودیسم رهایی از رنج را منوط به رهایی از همه چیز از جمله دانستن کرده اند. در فرهنگ عرفان اسلامی نیز شمس تبریزی پس از دیدار با مولوی او را توصیه به نخواندن می کند.
   بنابراین هستی آدمی دچار پارادوکس می شود. از این رو نیازمند راه حلی برای رهایی از این امر متناقض هستیم پاسخ اجمالی به آن این است که امر به نخواندن هم نوعی خواندن محسوب می شود. یعنی همین هم باید از طریق سخن گفتن و فهمیدن ادا شود. یا به تعبیر ارسطو کسانی که در صدد رد فلسفه برمی آیند باز هم نیازمند به آموختن فلسفه هستند.
با توجه به این نکته می توان گفت: تمام اندیشمندان دوره ای را به خواندن و تأمل کردن و نوشتن و گفتن مشغول بوده اند ولی پس از سیراب شدن، متوجه برخی اشتباهات و ادعای ناپخته خود شده و توصیه به سکوت و کم نویسی و کم گویی کرده اند. یعنی رسیدن به این مرحله نیز ناشی از مطالعه بوده است. مکمل این نکته، سخن مولوی است
هر که در خلوت به بینش یافت راه      
او زدانش ها نجوید دستگاه 

ارسال دیدگاه
  • پایگاه خبری نفت امروز
  • پایگاه خبری نفت امروز