خواندن یعنی گریز از تقلید

خواندن یعنی گریز از تقلید

دکتر عباس فضلی
 
سخنم را با جمله یی از دکتر علی شریعتی خطاب به فرزندش، احسان، آغاز می کنم:
« اگر می خواهی به دست هیچ دیکتاتوری گرفتار نشوی، فقط یک کار کن: بخوان و بخوان و بخوان!».
        خواندن(مطالعه) از نگاهی هرمنوتیک، شمول وسیعی دارد؛ نوشتن، اندیشیدن، گفتن و حتی چت کردن را نیز دربرمی گیرد. هرکدام از این ها، خود تقسیماتی دارد. کسی که مطالعه می کند، ذهن فعالی دارد و به نوشتن بیش تر متمایل است. قدرت تخیل خلاق دارد و ذهنش در معرض موضوعات و ایده های متنوعی است و سرآخر عطش سیری ناپذیری برای بیش تر خواندن دارد و به تبع آن نوشتن برایش ضرورت می یابد.
       از سویی دیگر، در خواندن به معنای مطالعه و تحقیق، سه ساحت جلوه می کند که می توان از آن به تریلوژی خوانی تعبیر کرد. نخست مطالعه ی کتاب هایی است که شخص نیاز مداوم به آن دارد. دوم مطالعه و تدقیق در نشریات تخصصی است و سوم گوش سپردن به کلام صاحبان سخن است که اندیشه ورزانه و تفکربرانگیزند و بخشی از نیازهای مطالعاتی را برآورده می کنند.
آنچه را ذیل گونه های خواندن و صفات آن بیان کردم، قابل بسط و گسترش است؛ اما برای شروع کار، توصیه می کنم مطالعه را بر اساس علایق خود شروع کنید. البته از هر نوع کتاب، بهترینش را انتخاب کنید. چه موضوع و مطلبی طنزآمیز باشد، چه مسأله یی جدی و فلسفی. به این دلیل که هر چیز خوب-در اینجا کتاب- شما را به بهترازخود ارجاع می دهد. ملاک برتری یک چیز آن است که شما را درخود محصور نکند، بلکه به بهتر ازخود فرا برد. توصیه ی دیگرم، حذر کردن از کتاب های کم ارزش یا بی ارزش و ضعیف و سخیف است؛ چون خواننده را سطحی نگر و ساده انگار بارمی آورد و او را به همین سطحی نگری قانع می کند و چه بسا باعث سقوط او می شود. پس دل به بالا و والا بسپرید تا رشد و اعتلاء یابید. انسان های جزم اندیش کتاب های ساده می خوانند و جرئت و جسارت بیش تر و بهتر خواندن را ندارند. اینان می ترسند که از خواندن عمیق و دقیق، افکارشان مشوش شود، یا به تصور این که منحرف نشوند، به اندک خوانده ها و دانسته های خود قناعت می کنند. این گونه کسان زندگی خود را در چند فرمول دیکته شده می کنند؛ لذا از فهمیدن بیش تر و یا ورود به عرصه های ناشناخته پرهیز می کنند. به قول سعدی:
ازآب خرد ماهی خرد خیزد
نهنگ آن به که با دریاستیزد.
ماهی های خرد در برکه ها و آب های خرد به سرمی بند، اما نهنگان در دریاها و اقیانوس ها. انسان بهتر است اقیانوسی بزید و به زیستن در جویبار دلخوش نباشد. بلندپروازی در عرصه ی تفکر، فکر آدمی را می پروراند؛ اما تنبلی و قناعت به اندک مایگی در این زمینه، شخص را پرگو و چون حلاقان بیهوده گو بار می آورد و براثر این تنک مایگی، به تکرار مداوم یک ایده و عقیده خشنود می شود. انسان ها خیلی دیر درمی یابند که بسیاری از سخنانشان از نوع «صد من یک قاز» بوده است. عرب ها مثلی دارند به این معنی که «اگر دزدی هم می کنید، از نوع بزرگش بکنید». گمان نکنید که این مثل آدمی را به کار بد ترغیب میکند. می خواهد بگوید از هر چیز، زیادش را بخواهید؛ حتی اندیشیدن.
 
جان کلام این که در مطالعه ی کتاب های دلخواه خود جدی و پی گیر باشید. از خواندن کتاب ها و نشریات زرد پرهیز کنید. این گونه نوشته ها شما را رشد نمی دهند. سخنرانی های سبک و کم ارزش را گوش نکنید و خود نیز از سخنان بیهوده و سخیف اجتناب کنید. سخنان ساده و مسخره را فقط برای اوقات تفریح و سرگرمی بخواهید.
از این که مطلب و مقاله یا سخنی شما را به اندیشیدن وادارد، استقبال کنید. ذهن دوراندیش و سخت گیر داشته باشید. اجازه ندهید دیگران به جای شما بیندیشند و برای زندگی و عقاید و اندیشه های شما تصمیم بگیرند. از تقلید گفتار و رفتار و نوشتار دیگران بپرهیزید. هرچه انسان استقلال بیش تر داشته باشد، بهتر زندگی می کند. این که دکترشریعتی می گوید «خواندن گریز از دیکتاتوری است» یعنی همین. ترک دیکتاتوری، یعنی رسیدن به خود بسندگی شخصیتی. مقلد نبودن شرط نخست اندیشیدن است. چون تفکر سخت و طاقت فرساست، بیش تر انسان ها به تقلید روی می آورند. فرق نمی کند تقلید در رفتار باشد یا گفتار و یا حتی اندیشیدن. از این تعجب نکنید که بعضی خودشیفتگان و خودخواهان معتقدند و به پیروان خود می گویند: ما به جای شما فکر می کنیم، شما حتی زحمت فکرکردن را هم به خود ندهید. بدترین آدم ها کسانی اند که زمام عقل خود را به دست دیگران می سپارند. هرنوع تقلیدی مذموم است. انسان تا آنجا که می تواند، باید خود را از تقلید برهاند. هرچه رهاتر، بهتر! البته در امور عادی تقلید اشکالی ندارد؛ اما در اندیشیدن، نه! استقلال لازمه ی ذاتی وجود آدمی است؛ چون انسانیت انسان به امور عقلی او منوط است. انسان های آزاداندیش همواره در اقلیت و انزوا هستند. خواندن یعنی گریز از تقلید.
ارسال دیدگاه