«زنها همیشه همین طور هستند» منتشر شد
مجموعه داستان «زنها همیشه همین طور هستند» نوشته امیر پروسنان منتشر شد.
این مجموعه که شامل ۱۵ داستان کوتاه است با قیمت ۱۵ هزار تومان در نشر صدای معاصر راهی بازار شده است. پیشتر نیز از پروسنان مجموعه داستان دیگری با عنوان «مرگ خاموش آقای نویسنده» در نشر یادشده منتشر شده بود.
به گفته نویسنده، داستانهای این مجموعه در سه سال نوشته شده و در داستانهای «زنها همیشه اینطور هستند» هم مانند کتاب قبلیاش به موضوعات اجتماعی پرداخته است؛ داستانهایی که اکثرا با راوی اولشخص روایت شده و به مراودات انسانها و تنهایی به واسطه زندگی در جهان امروز میپردازد.
امیر پروسنان درباره دلایل نوشتن این داستانها میگوید: به دلیل خبرنگار بودن، با موضوعات مختلفی درگیر میشوم که جایی در ذهن ثبت میشود و در نهایت خود را در داستانی آشکار میکند. بسیاری از دیالوگها و شخصیتهای این مجموعه داستان از انسانهای واقعی در همین تهران یا رشت وام گرفته شده و این برای یک داستان نویس اصلا اتفاق عجیبی نیست، زیرا معتقدم داستاننویس باید همیشه چشم و گوش باشد و ببیند و بشنود و به درستی ثبت کند.
همچنین در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: راستش من انتهای جهان او نبودم. یعنی انتهای جهان هیچکس نبودم. یکبار گفتم: «هیچ جادهای روی زمین نیست که مقصدش من باشم یا حتی میانه راه تابلو زده باشن ۱۰ کیلومتر مانده.» همینطور هاج و واج نگاه کرد که گفتم: «هیچ بنبستی نیست که انتهاش من باشم. هیچ تاکسی، اتوبوس یا مترویی نیست که در نهایت به من برسه. هیچ رانندهای، ناخدایی، خلبانی، و حتی درشکهسواری نیست که مقصدی به اسم من رو بلد باشه.»
نمیدانست چه بگوید. یعنی داشت همینطور دنبال کلمه میگشت که گفتم: «هیچ آدمی برای من چیزی ننوشته. هیچکس دلش نخواست اسمم رو بیاره توی یک جمله حتی، من حتی انتهای جهان تو هم نیستم.»
به گفته نویسنده، داستانهای این مجموعه در سه سال نوشته شده و در داستانهای «زنها همیشه اینطور هستند» هم مانند کتاب قبلیاش به موضوعات اجتماعی پرداخته است؛ داستانهایی که اکثرا با راوی اولشخص روایت شده و به مراودات انسانها و تنهایی به واسطه زندگی در جهان امروز میپردازد.
امیر پروسنان درباره دلایل نوشتن این داستانها میگوید: به دلیل خبرنگار بودن، با موضوعات مختلفی درگیر میشوم که جایی در ذهن ثبت میشود و در نهایت خود را در داستانی آشکار میکند. بسیاری از دیالوگها و شخصیتهای این مجموعه داستان از انسانهای واقعی در همین تهران یا رشت وام گرفته شده و این برای یک داستان نویس اصلا اتفاق عجیبی نیست، زیرا معتقدم داستاننویس باید همیشه چشم و گوش باشد و ببیند و بشنود و به درستی ثبت کند.
همچنین در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: راستش من انتهای جهان او نبودم. یعنی انتهای جهان هیچکس نبودم. یکبار گفتم: «هیچ جادهای روی زمین نیست که مقصدش من باشم یا حتی میانه راه تابلو زده باشن ۱۰ کیلومتر مانده.» همینطور هاج و واج نگاه کرد که گفتم: «هیچ بنبستی نیست که انتهاش من باشم. هیچ تاکسی، اتوبوس یا مترویی نیست که در نهایت به من برسه. هیچ رانندهای، ناخدایی، خلبانی، و حتی درشکهسواری نیست که مقصدی به اسم من رو بلد باشه.»
نمیدانست چه بگوید. یعنی داشت همینطور دنبال کلمه میگشت که گفتم: «هیچ آدمی برای من چیزی ننوشته. هیچکس دلش نخواست اسمم رو بیاره توی یک جمله حتی، من حتی انتهای جهان تو هم نیستم.»
ارسال دیدگاه
اجتماعی
- بازدید مدیر عامل و مدیران شرکت پتروشیمی کیان در سومین روز نمایشگاه بینالمللی ایران اکسپو
- معادلات پیچیده پتروشیمی کیان/ آیا دولت رییسی می تواند تغییری در این مگاپروژه ایجاد کند؟
- 9 دستاورد طلایی در کارنامه شرکت فولاد امیر کبیر کاشان ثبت شد / با حمایت مدیر عامل شستان
- جشن تحویل سال در شرکت مخازن سبز پتروشیمی عسلویه با حضور مهندس باتمانی مدیرعامل