عدم تناسب شغل و تخصص، عامل اصلی کاهش انگیزه کارکنان

یادداشت

عدم تناسب شغل و تخصص، عامل اصلی کاهش انگیزه کارکنان

محمدباقر زنگنه

منابع انسانی از مهمترین عوامل تاثیرگـذار بـر موفقیت یـا شکست یک سیستم اجتماعی است. این منابع انسانی هستند که ضامن بقاء، عامل تاثیرگذار و رمز موفقیت یک سیستم هسـتند بنابراین با عامل انسانی باید در نهایت عزت و احترام برخورد شود زیرا سال ها وقت و سرمایه گزاف صرف تربیت و پرورش انسان های متخصص و با دانش شده تا پس از سال ها برنامه ریزی به اوج بازدهی برسند. در صورت عدم بکارگیری یاخروج آنان از سازمان به آسانی و در زمانی اندک قابل جایگزینی نیستند و فقدان آنها زیان و لطمه بزرگی به سازمان وارد خواهد کرد. به بیانی دیگر عرضه نیروی انسانی توانمند و کارآمد امری محدود زمان بر و پرهزینه بوده و مستلزم صرف وقت نیرو و مخارجی هنگفت است.
لذا برخورداری از کارکنان متعهد، آگاه، متخصص و با دانش مهم ترین عامل موفقیت هر سازمان است. بنابراین اولویت اصلی در هر موسسه ای باید بکارگیری و حفظ کارکنان شایسته باشد. ناکامی در تحقق این امر به معنای از دست دادن کارآیی عدم رشد و تنزل موقعیت سازمانی است.
شـاید بـه جرات بتوان گفت بزرگترین مشکل سازمان های امـروزی مـا و چالش آورترین بحرانی کـه مـدیران مـا بـا آن مواجـه هسـتند، کمی انگیزه و افت مسئولیت پذیری کارکنان است. کارکنان بی انگیزه بهترین برنامه ها، اثر بخش ترین ساختارهـا و موثرترین منابع را از بین می برند، سوال اساسی این است کـه عوامل موثر در ارتقاء انگیزش کارکنان چه هستند؟ یکی از وظایف اساسی مدیران بعد از انتخاب کارکنان شایسته و متخصص، ایجاد انگیزه در آنان است. آنچه که مسلم است انگیزش در همه ی سازمانها یکی از عوامل مهم در پیشرفت سازمان تلقی می شود. لازم به ذکر است که انگیزش کارکنان بر بهره وری عملکرد سازمان، رضایت شغلی افراد، نحوه سرپرستی، مدیریت و نحوه انجام وظایف تاثیر می گذارد در نتیجه به منظور افزایش کارایی هر چه بیشتر باید عوامل انگیزشی را در آن ها شناخت و سپس برای ارضای این نیازها در جهت افزایش کارایی همت گماشت. انگیزش یکی از مسائل کلیدی بوده که بی شک نقش تعیین کننده ای در ابعاد مختلف سازمانی دارد و سازمان ها برای نیل به اهداف بلند مدت و دوام در دنیای رقابتی تجارت امروزی موظف به ایجاد انگیزش در افراد سازمان هستند.
انگیزه زمانی به وجود می‌آید که در کارکنان احساس امنیت، رضایت و ثبات شغلی، مشارکت و نقش موثر در سازمان و همچنین شادابی و نشاط وجود داشته باشد. در یک سازمان موفق اولین و مهم‌ترین رکن موفقیت را انتخاب صحیح و به جای کارکنان می‌دانند. شغل مناسب براساس دانش، مهارت، تجربه، علاقه و خصوصیات و توان فردی در انجام یک وظیفه معین تبیین می‌گردد و لازم است تفکیک شغلی بر پایه توانایی‌های فردی باشد و تقسیم تخصصی کار براساس تناسب شغل و تخصص صورت گیرد. کما اینکه موارد متعددی مشاهده گردیده که مدیران بعضی از دستگاه های اجرایی افرادی را در مشاغلی بکار گرفته اند که هیچگونه سنخیت و تناسبی با تحصیلات دانشگاهی و تخصص آنها ندارد که این تصمیم گیریها نه تنها تطابقی با قوانین موضوعه نداشته و منجر به بهره وری و بهبود عملکرد سازمان نگردیده بلکه باعث هدر رفتن دانش، تخصص، منابع و مهمتر از همه انگیزه این کارکنان گردیده است.
بنابراین یکی از راههای موثر ایجاد انگیزه برای کارکنان، تنظیم و تعیین اهداف مشخص و قابل دسترس برای آنان است. این اهداف باید دارای قدرت انگیزشی باشند و با روشهای مشارکت جویانه به کارکنان فرصت داده شود که درگیر مسایل شوند و نقش فعالتری در تصمیم گیریها داشته باشند مدیر باید با حفظ حرمت و کرامت انسانی کارکنان و ارج نهادن به تلاش و ارتقاء توانایی آنها و شناخت نیازهای متفاوت فردی و سازمانی، رفتار کارکنان را با اهداف سازمان همسو و هماهنگ کند. و شایسته سالاری را دراولویت برنامه های مدیریتی خویش قراردهد.
از طرفي از عوامل مهم بقا و حيات سازمان ها، كيفيت توانمندي نيروي انساني است. به عبارت ديگر اهميت منابع انساني به مراتب از فناوري هاي جديد، منابع مالي و مادي بيشتر است. نقش نيروي انساني كارآمد، توانا و دانا در تحقق اهداف سازماني امري غيرقابل انكار مي باشد. منبع انساني به عنوان مهم ترين، گران ترين و با ارزش ترين سرمايه يك سازمان محسوب مي شود که مدیران می بایست صرف نظر از گرایشات، سلایق از حداکثر توان علمی نیروی متخصص و ماهر به بهترین شکل ممکن در راستای بهبود عملکرد و بهره وری بهینه مجموعه تحت مدیریت خود استفاده نماید. که اگر چنین شود هم انگیزه نیروهای انسانی در زمینه عملکرد بیشتر می شود و هم اینکه باعث رویکرد مثبت و بکارگیری همه توان علمی در جهت اجرایی کردن اهداف سازمانی می گردد.

ارسال دیدگاه