پائيزان «کلاغ بعد از باغ»

گزارشي ازآيين رونمايي و نقد" کلاغ بعد از باغ" در بوشهر

پائيزان «کلاغ بعد از باغ»

غلامرضا ابراهيمي

نشست رونمايي و نقد "کلاغ بعد از باغ" اثر دکتر حسين جلال پور غزلسراي مطرح و پيشرو معاصر،در ميان استقبال باشکوه جمع کثيري از شاعران، نويسندگان و شيفتگان قند ادب پارسي در بندر بوشهر برگزار شد.
در اين آيين به ياد ماندني مجري برنامه غلامرضا ابراهيمي شاعر هم اقليمي ،پشت تريبون مي رود تا بعد از قرائت غزلي زيبا از حسين جلال پور به حضار خير مقدم بگويد. سپس از نخستين سخنران برنامه " عنايت چرزياني" شاعر و منتقد خوب بهبهاني جهت نقد مجموعه کلاغ بعد از باغ دعوت مي شود.
وي سخنانش را با اين سوال کنش برانگيز آغاز مي کند: در اولويت بودن پرسش (چگونه به چه چيزي مي انديشي؟) در نسبت با پرسش(به چه چيزي مي انديشي؟)اين ذهنيت را ايجاد مي کند که روشهاي ذهني و انديشگي خود را بشناسيم. چگونه به چه چيزي مي انديشم؟پرسشي ست قبل از انديشيدن به چيزي. پرسشي که مرا از متد هاي فکري و ساز و کارهاي شيميايي انديشيدنم آگاه مي کند! وي در ادامه با اشاره به تبارشناسي متد فکري غزلسرايان امروز گفت: با همين رويکرد و چالش، شاعر کلاسيک غزل سراي فارسي با تبارشناسي کردن متد فکري خود براي خلق قطعه اي شعر ،آگاه مي شود که در پس کلمه اي که بعنوان قافيه و رديف مي آيد، در پس وزن ،تشبيه ،استعاره و ديگر کليشه هاي کلاسه ،يک تبار فرهنگي و فکري نهفته است ؛ که با شناختن اين ذهنيت و تبار شناسي کردن شيوه ي فکري خود و نيز نگاهي تطبيقي به ماتريس هاي زيبايي شناختي(اعم از مهلکه هاي فرهنگي و اجتماعي)تمام ساز و کارهاي فکري در انقياد اتوريته ها و ديکتاتوري هاي متني و فرهنگي ما نهفته است.ايشان در اين زمينه افزود: انقياد ديکتاتوري هاي متني، تبديل مي شود به بايد و نبايدها و تبديل شدن بايد و نبايدها به قاعده ها و ضرورت هاي استثنايي و در نهايت در يک موافقت جمعي به صورتي از حقيقت هنري مبدل مي شود، که به مرور زمان تکرار آن اصل ِعقب ماندگي و درجا زدن يک فرهنگ هنري را تضمين مي کند!چرزياني در ادامه با اشاره به مولفه هاي ثابت شعر کلاسيک و نقاط قوت و آسيب آن گفت:شاعر کلاسيک با شناخت روش ذهني خود- در صورت دارا بودن مقدار کمي اجتهاد و شرافت هنري-مي بايد در ذهنيت ها چالش ايجاد کند و اين هشدار را نيز بايد جدي بگيرد که ايجاد  چالش در صورت نداشتن نوشدارو ،ممکن است لکنتي بسيار عفوني را از خود به جاي بگذارد! ايجاد چالش در خود متن کلاسيک ميسر است و نه در شکلي هووي آن به نام شعر آزاد، چرا که شعر آزاد در نبود شکل رهايي بخش، تقلايي ست در فرمت بيروني با همان ساز و کارهاي صنعتي ِ گذشته!شاعر و منتقد جنوبي در پايان با اشاره به غزل هاي حسين جلال پور گفت: با نگاهي جدي به مجموعه "کلاغ بعد از باغ "در مي يابيم که ايجاد چالش ها با در هم ريختن ارکان ثابت دستوري، کمرنگ کردن وزن و ريتم موسيقيايي(هنگامي که به فريب تبديل مي شود!) ،کمرنگ کردن سايه ي اول شخص راوي، همگن کردن قافيه و ستاندن پدر سالاري آن در بيت، به هم ريختن تقطيع هميشگي و.. در شعر جلال پور حائز اهميت است. البته اين چالش ها، قبل از اينکه تلاشي براي عدول و فراروي باشد، افشاي عدم امکانات رهايي بخش شعري ست! دومين سخنران برنامه، مجيد اجرايي شاعر و منتقد خوش نام هم اقليمي با دعوت مجري، پشت تريبون قرار مي گيرد.... وي نخست با اشاره به تحولات و سير غزل دهه هفتاد و نقد رويکردهاي چريکي و کودتايي در شعر اين دوره " مانيفست نويسي در اين نوع غزل" را پيش از شکل گيري جريان خلاقه، باعث رکود و در جا زدن آن دانست!
اجرايي افزود: حاشيه ي شورش گر در غزل هفتاد بر متن آن غلبه کرد و شاعراني چون حسين جلال پور که" گفتمان پيراموني در شعر ايران" را نمايندگي مي کردند، توانستند وجه خلاقه و عنصر زاياي اين نوع غزل را به پيش ببرند. اين شاعرو منتقد ادبي با اشاره به ادوار شعري ايشان گفت: شعر جلال پور دو دوره ي" آفاقي و انفسي" دارد که شاعر در دوره ي اول ، تاثير پذيري نزديکي از غزل هفتاد و هم قطارانش دارد و دردفتر" آنچه داشتيم" المان هاي شعر هفتاد به کرات تکرار مي شود! وي افزود: در دوره ي فوق ،جلال پور ضمن تاثيرپذيري از سبک دوره اي، واجد سبک شخصي خود نيز بود. ايشان توانست از زير سايه سنگين برخي از ويژگي هاي اين نوع غزل ،خود را وارهاند؛ ويژگي هايي که اتفاقا در بررسي غزل هفتاد، به عنوان آسيب هاي جدي رخنمون مي شود. خالق مجموعه ي" ژن مغلوب " در ادامه با اشاره به دفتر دوم شاعر  گفت : حسين جلال پور در دفتر دوم با عنوان "آنچه برداشتيم" با دست يابي به گونه اي هستي شناسي جديد و با درک عميق تر و جهان بيني پخته تر، مسيري ديگر را در پيش گرفته است. اين منتقد ادبي با تشريح مختصات ويژه و خودبسنده شاعر" کلاغ بعد از باغ " گفت: تمرکز و تسلط شاعر بر متن و کلمه و واژگان، روايت محوري،نگاه اتومات، فاصله گرفتن از تغزل متعارف، حجم گرايي و بينش اسپاسمانتاليستي، بهره گيري از ظرفيت هاي شعر مدرن ايران، مستغرق عوالم حسي نشدن و رهايي از سانتي ماليسم مسلط دهه هفتاد را از جمله کارهاي ويژه ي زبان شعري شاعر " مجموعه کلاغ بعد از باغ" دانست.
مجيد اجرايي با اشاره به محدود شدن زبان شعر جلال پور و فضاهاي محدودتر در شعر،اين مساله را به عنوان يکي از کاستي هاي شعر او برشمرد و با توجه دادن به مختصاتي که در ذات غزل وجود دارد "ضرورت تنوع در جهان و زبان شاعر" را يادآور شد. وي در پايان ،پيشنهادهاي جديد جلال پور براي غزل امروز ايران را قابل تامل دانست و شعرهاي متاخر مجموعه شعر "کلاغ بعد از باغ" را واجد مختصاتي بکر و ممتاز در اين زمينه دانست.
با تشويق و دست هاي يکريز حضار ،اجرايي تا جايي خود همراهي مي شود. اينک فصل بديع ، سبز و پربار اين آيين با "ميزگرد داغ ادبي" پيرامون مجموعه کلاغ بعد از باغ آغاز مي شود.
دکتر رضا معتمد(شاعر، پژوهشگر، استاد دانشگاه)، به همراه دکتر عبدالله رييسي(شاعر ، منتقد و فعال ادبي) و نيز دکتر حسين جلال پور(خالق مجموعه) به دعوت مجري در جايگاه قرار مي گيرند... نخستين سوال مجري با شاعر کلاغ بعد از باغ کليد مي خورد:
" حسين جلال پور متولد 1355-بندر گناوه ،شروع فعاليت ادبي 1375... اما در چاپ اولين دفتر شعر، چرا اينهمه تاخير ؟! "
جلال پور- با لبخند هميشگي- بعد از سلام و خوش آمد به حضار مي گويند بنا به هر دلايلي که شما فرض کنيد مثلا وسواس ادبي يا معضل مالي..
تريبون در اختيار دکتر معتمد قرار مي گيرد تا به سوال مجري پاسخ دهد: " بنا به تعريف دکتر شفيعي کدکني شعر خوب، شعري است که در حافظه ي تاريخي يک قوم ماندگار باشد.شما در کل رويکرد اين مجموعه را از منظر زيباشناسي و ارتباط و ماندگاري در ذهن مخاطب چگونه ارزيابي مي کنيد؟ " رضا معتمد با اشاره به شناخت ديرينش از حسين جلال پور و غزل هايش گفت:جلال پور به دليل برخورداري از تحصيلات دانشگاهي در رشته ادبيات با ظرافت هاي ادب گذشته فارسي به خوبي آشنا است و به همين دليل با "آگاهي با شعر" برخورد مي‌کند. معتمد افزود: همين مساله آگاهي و احاطه به ادب فارسي، نگراني ها را درخصوص برخوردهاي وي با غزل برطرف مي‌کند و اين اطمينان خاطر را مي دهد که تغييرات و تحولاتي که وي در غزل ايجاد مي‌کند، از روي آگاهي و احاطه است؛ اما اين‌که اين تغييراتي که وي در غزل ايجاد مي‌کند، چقدر تاثيرگذار و موفق است، مساله‌اي است که اکنون نمي شود با قطعيت در مورد آن ابراز نظر کرد! وي در پاسخ به پرسش "ميزان ماندگاري شعر جلال‌پور در حافظه ي مخاطب " گفت: در اين زمينه از جلال پور که تاريخ ادبيات خوانده و خود دو ديوان از شعراي کلاسيک(خواجوي کرماني و محمدخان دشتي) را تصحيح کرده، انتظار مي رود به سرگذشت شاعران گذشته و جايگاهشان در ذهن مخاطبان توجه کند؛ تا متوجه شود سهم" نوآوري ها و تکيه ي صرف بر زبان" بدون توجه به ظرفيت هاي ديگر بويژه عاطفه، تا چه اندازه بوده است.
معتمد با تاکيد بر اعتقادش به اصالت معنا در غزل افزود: در شعر هر نوآوري مي‌کنيم، نبايد معنا قرباني شود؛ چون معنا يکي از ارکان اصلي شعر است. امروز شعرهاي حافظ در ذهن مخاطب باقي مانده است، چون شعر وي با معنا سروکار داشته است.
اين شاعر و منتقد ادبي به موفقيت جلال‌پور در غزل‌هاي دهه ي هفتاد اشاره کرد و گفت: به نظر من غزل‌هاي بخش دوم اين کتاب، که قديمي‌تر هستند از غزل‌هاي بخش اول که جديدترند، موفق‌تر است؛ چرا که زباني عاطفي دارند و در آنها، معنا قرباني فرم نشده و طيف بيشتري از مخاطبان با آن ارتباط برقرار مي‌کنند.
خالق از "درک آبي ها فراتر "در پايان ، با اشاره به نوآوري در غزل امروز خاطر نشان کرد : اگر شاعر بخواهد در غزل فقط به نوآوري و تکنيک فکر کند، بعد از مدتي به "تکرار" مي‌رسد و تاريخ ادبيات پر است از شاعراني که هر چند نوآوري‌هايي داشته‌اند اما ماندگار نشده‌اند. در حالي که حافظ و ساير شاعراني که در عين خلاقيت،به معنا و ذائقه ي مخاطب توجه داشته ‌اند، محبوب و ماندگار شده اند.
بعد از صحبت هاي رضا معتمد، نوبت به عبدالله رئيسي رسيد که به سوال مجري پاسخ دهد." نظر به نامتعارف بودن جنس غزل هاي جلال پور در فرم و زبان ، چگونه هر دو طيف مخاطب مي تواند از اين اثر ادبي لذت ببرد؟ "
عبدالله رئيسي در پاسخ به اين پرسش، گفت: نيازي نيست که يک شعر حتما همه ي مخاطبان را راضي نگه دارد، چرا که در تقسيم بندي شعر همان‌طور که شاعران را به حرفه‌اي و غير حرفه اي دسته‌بندي مي‌کنيم، مخاطبان شعر را نيز مي‌توان به همين دو طيف تقسيم کرد.,از همين رو راضي نگه داشتن همزمان هر دو طيف، بعيد و حتي مقداري مشکوک است!
رئيسي در اين باره افزود: بدون شک ما در مورد آينده ‌نمي‌توانيم پيش‌فرضي داشته باشيم، چون نه از سرنوشت شعر در آينده اطلاع داريم، و نه ذائقه ي آيندگان در دست ماست. بنابراين بدون دغدغه بحران مخاطب، وظيفه‌اي که به‌عنوان شاعر بر دوشمان هست را انجام مي‌دهيم. پيش از اين عده‌اي معتقد بودند که" غزل در شعر معاصر حذف مي‌شود" اما اين قالب باقي ماند و با تحولاتي که در درونش اتفاق افتاد، همزاد و همپا با شعر سپيد خود را به جلو کشيد و خيلي از مولفه‌هايي که در شعر سپيد ديده مي‌شود در غزل دهه 70 هم به کار گرفته شده است. از اين رو شاعر حرفه اي به جاي در نظر گرفتن توقعات مخاطب و نگاه به احتمالات آينده، بايد به شرايط و موقعيت فعلي" زبان و جهان "بيانديشد.  در اينجا، ابراهيمي وارد بحث شد و از رئيسي پرسيد: "نظر صريح شما در مورد زير ساخت هاي اين کتاب و نيز جايگاه آن در غزل امروز بوشهر و جنوب چيست؟ " شاعر و منتقد نام آشناي بوشهري در پاسخ گفت: بر اين عقيده ام که کتاب جلالپور را بايد در مقياس ملي ارزيابي کرد و نبايد آن را صرفا در گستره ي استان بوشهر و جنوب بررسي نمود. چرا که "غزل جلال پور در نقطه ي نهايي غزل پيشرو امروز ايستاده است".
اين نوع غزل، منحصر به فرد است و تفاوت‌هايي جدي با غزل امروز دارد. رئيسي ادامه داد: اين کتاب، هر چند شباهت هايي با غزل پيشرو معاصر دارد، اما تفاوت هاي جدي تري دارد که اين تفاوتها شامل چندين محور است.
من به جرات مي توانم ادعا کنم که هيچ غزل سرايي در اين چند دهه به اندازه ي جلالپور" دغدغه زبان "نداشته است. جلال‌پور حساسيت‌ هاي خاصي روي زبان، فرم، تصوير، حجم‌ سازي و... در شعر دارد، و همه ي اين ها باعث شده "اين مجموعه شعر، يک گام از غزل مدرن معاصر جلوتر باشد." رئيسي در ادامه نقد و تحليل خود از مجموعه غزل کلاغ بعد از باغ  گفت: من مي خواهم نام غزل جلالپور را "غزل حجم" بنامم و چاپ اين کتاب، تولد غزل حجم است، اما نه حجم رويا، بلکه حجم موزون! رئيسي همچنين به مساله ي داستان وارگي غزل جلالپور اشاره کرد و گفت: بر خلاف داستان هاي بکار رفته در غزل امروز، که روايي، خطي، و معمولي هستند و جاذبه شان صرفا بخاطر سوژه هايي چون خودکشي، خيانت، عشق، مرگ، و ... است، در غزل جلالپور، داستان ها کارکردي پست مدرنيستي و گاه سوررئال دارند و از پايان بندهاي باز و معلقي بهره مند هستند. چرا که در غزل او بار تمام مسئوليت هاي درون متني بر دوش زبان و فرم است و" غزل وي، نه غزل مقصد، که غزل مسير" است. غزلي که زايشي است و زيبايي شناسي تصويري آن مثل سلول و گاه مثل ويروس در شعر او تکثير مي شود. رئيسي در پايان و در پاسخ به سوال ديگري از ابراهيمي که آناليز کلي وي را در باره اين کتاب جويا شد، گفت: ايجاد "توازن بين دانستگي و شاعرانگي " را کليد موفقيت جلال پور در اين کتاب مي دانم و بر اين باورم که غزل واقعي وي، غزل هاي بخش اول کتاب (=دفتر دوم )او هستند و آينده ي شعري او به غزل‌هاي آوانگارد بخش اول کتاب متصل است. اميدوارم بعد از اين کتاب، شاهد جسارت هاي زباني و خلاقيت هاي بيشتري از جلالپور باشيم، چرا که وي نه مقلد کسي بوده و نه بواسطه ي تخيل قوي و زبان منحصر به فردش اجازه مي‌دهد کسي از روي دستش شعر بنويسد! در پايان اين ميزگرد، مجري از جلال پور با اشاره به گفتگوي ويژه روزنامه پيام عسلويه با وي، در خصوص غزل امروز ايران پرسيد:  " از نقطه نظر حضرتعالي چرا غزل امروز ايران بيمار است؟! " جلال پور پاسخ داد: مي‌شود گفت: نظام ادبي کهنه نه تنها از ساختار و محتواي غزل بيرون نرفته، بلکه دوباره بازگشته و در آرايشي ديگر خود را به تن غزل دارد مي‌مالد!
اشعاري که در بهترين حالت تکرارهاي بي‌اهميت يا نمونه‌هاي اتفاقي از تفنن‌جويي، بازيگوشي و سبکسري محسوب مي‌شوند. مسلماً يک الگوي از پيش ‌ساخته‌ شده در حال نوشتن اين متن‌ها ست. اين الگو مدام در حال تکرار شدن ‌و تکرار شدن است؛ يکي از دلايل مي‌تواند همين باشد.
از ديگر سو مخاطب هم ،چون با اين ترفند آشناست و آن را شگردي هنري فرض مي‌کند نويسنده‌ي اين متون شعرنما را تشويق مي‌کند. مخاطب يا خواننده‌ اي که در زمان سرايش نبايد در هيچ‌کجاي شاعر حضور داشته باشد و نبايد دخالتي در امر آفرينش ادبي داشته باشد همه‌کاره مي‌شود! اگر اين مهم ،مدّ نظر قرار بگيرد بسياري از شبيه‌هم‌نويسي‌ها هم، که آفت هنر شخصي‌ست، از بين خواهد رفت.ولي متأسفانه قسمت بزرگي از شعر امروز ما، چه غزل چه انواع ديگر، توسط مخاطب نوشته شده است نه در ذهن خلاق شاعرانه! حالا به اين اضافه کنيد دانش اين مخاطب شعرنويس را! مگر مخاطب چقدر هنرمند است و مگر چند روش و اسلوب شعر نوشتن بلد است؟ ساده‌ترين را انتخاب مي‌کند و به ذهن قالبي شاعر هدايت مي‌کند و بيرون مي‌دهد و اطرافيان ما در توهّم سرودن مي‌مانند. بعد شاعر را به سطح خودش تنزل مي‌دهد شاعران ما هم که استعداد شگرفي در رسيدن به اين زمينه دارند. «نيروي حافظه» هم خصوصيت بسيار مهم ديگري است در خلق ادبي. شاعران معمولاً مقهور نيروي حافظه هستند و اين نيروي حافظه اگر از قيد و بند رها نشود شاعر را در مهلکه‌ي تکرار خواهد انداخت. شاعران هم که نيروي حافظه‌ي مشترکي دارند. نيروي بسيار بي‌اهميت ديگري وجود دارد که محرک اين نيروي حافظه است و آن ستايشگري ديگران است. همين ستايشگري نيرومند، نوآوري در شعر را کمتر مي‌تواند ببيند و در نهايت صدايي ديده و شنيده مي ‌شود که قبلا ديده و شنيده شده است و ‌قدرت نفوذ خود را از دست داده باشد. تصاوير کليشه‌اي اين گونه غزل‌ها و ‌نوع ساخت اين شعرها هرچند غيرطبيعي، غير قابل درک و نامربوط براي هنر مدرن است به هرحال چيزي است که احتياج به خلاقيت ندارد و مي‌تواند به توليد انبوه برسد.
در ادامه اين برنامه دل انگيز ابوالقاسم ايراني، سيامک برازجاني ،ارسلان باقري، مرتضي زندپور ،شهاب حاجتي ،حسن حقيقي، مهدي بيات نسب،کوروش خواجوي ،فرح راورد شيري ، سيد يوسف صالحي،ساره نجفي، ليلا ناظرزاده ، حسين باقري، آزاده باصولي ،زينب يوسفي، عقيل نجار، مرضيه ترکي نژاد به همراه دکتر حسين جلال پور غزلسراي مطرح بوشهر ،شعر خواني کردند. در بخش پاياني نيز با حضور تني چند از شاعران پيشکسوت از مجموعه غزل (کلاغ بعد از باغ ) رونمايي شد و با امضاي شاعر تعدادي از کتاب ها به دوستداران ضادبيات اهدا گرديد. لازم به ذکر اينکه اين آيين باشکوه به ميزباني مدير انتشارات و موسسه فرهنگي زمزمه هاي روشن و با همکاري پژوهش سراي شهيد خوشبخت بوشهر برگزار مي شد. لازم به ذکر اينکه کار طرح ،ابتکار و هماهنگي برنامه را عبدالله رييسي شاعر و منتقد گرامي و کار اجرا و ميزگردادبي را غلامرضا ابراهيمي شاعر و روزنامه نگار هم اقليمي برعهده داشت.
ارسال دیدگاه
  • پایگاه خبری نفت امروز
  • پایگاه خبری نفت امروز