بخش سیزدهم

چهارده ماه در خارگ

بخش سیزدهم

خاطرات کریم کشاورز

و در کتاب مسالک الممالک ابواسحق ابراهیم اصطخری نیز آمده: «...در برابر این جایگه (مصب دجله) جایی هست کی آن را خارک خوانند و آنجا معدن مروارید باشد.اندک مایه مروارید خیزد.لیکن این مروارید قیمت افزون آرد و گفته اند کی دُر یتیم ازین معدن یافته اند...» ایضاً در صفحۀ 100 آن کتاب آمده: «...خارک جزیرۀ بزرگی است...»
در جلد هفتم روضه الصفا چیزهای عجیبی راجع به خارک نوشته شده است که من از شمارۀ سیزده نوروز سال 1337 مجلۀ فردوسی نقل می کنم: «جزیرۀ خارک از جزایر دریایی زنگبار است و مردم کمتر به آنجا می روند. اهالی این جزیره هر سال ستاره ای می بینند و حادثه ای بزرگ پدیدار می گردد و اموال آنان از شدت حوادث آن می سوزد.اهالی جزیره در انتظار این ستاره اند چون پدیدار شود از آنجا کوچ می کنند و چون ستاره ناپدید گردد به وطن باز می گردند» (بهتر است به خود کتاب روضه الصفا رجوع شود- ممکن است این دروغ سیزده سال مجلۀ فردوسی باشد.)
از تمام این سخنان فقط موضوع دیدن ستاره که خارکیها به ظهور آن تغییری را درهوا نسبت می دهند و آن را گویا «قوس» (سهیل) می گویند حقیقت دارد.
در کتاب سرزمینهای خلافت شرقی تألیف لی. استرانج دربارۀ خارک چنین آمده: «...جزیرۀ خارک که از دهانۀ رودخانه شاپور دور است از توابع ولایت اردشیر خُره و لنگرگاه کشتی هایی بود که از بصره به طرف جزیرۀ قیس و هندوستان می رفتند. یاقوت که خارک را دیده است گوید از ارتفاعات آن جنابه و مهرویان را که هر دو در ساحل ولایت ارجان واقع اند می توان دید. خاک آن بسیار حاصلخیز است و میوۀ فراوان و نخلهای نیکو دارد و دریای مجاور آن از بهترین صیدگاههای مروارید است. بسیاری از جزایر دیگر خلیج فارس نیز در مراجع و مأخذ ما ذکر گردیده است که آنها را از توزیع ولایت اردشیر خُره به حساب آورده اند ولی مهمترین همۀ آنها را از توابع ولایت اردشیر خُره به حساب آورده اند ولی مهمترین همۀ آنها از حیث تجارت و بازرگانی جزیرۀ خارک جزیرۀ قیس بوده، و برخی دیگر از جزایر مذکور را نمی توان درست معین و مشخص کرد...»
سر آرنولد ویلسون در اثر خود به نام خلیج فارس از کتاب تاریخ طبیعی پلینی (از 23 تا 79 قبل از میلاد مسیح؟) چنین نقل می کند: « ما نخست به محلی که پیشتر دهانۀ فرات بود ورود سالسوس (خوربوبیان) و دماغۀ کالدون-که از آنجا دریا در امتداد ساحل به طول پنجاه میل-بیشتر صورت یک سلسله گردابهایی را دارد-رفتیم. سپس از رود آرکنوس و بعد از یک راه بیابانی صد میلی عبور کردیم تا به جزیرۀ ایکارا رسیدیم.»
در ذیل این جملات سر ویلسون مصنف کتاب چنین می نویسد: «نام این جزیره ایکارا یا ایکاروس بوده است و بعضی از مفسرین جغرافیا این نام را مربوط به جزیرۀ خارک می دانند.»
در کتاب تاریخ اسکندر کبیر تألیف ژان گوستاو درویزن آلمانی صفحه 482 منقول است که اسکندر پس از بازگشت از هند چند تن از دریانوردان خود را مأمور اکتشاف اوضاع سواحل خلیج فارس کرد و کشتی های ایشان از راه مصب فرات وارد خلیج فارس شدند.
«سه کشتی طول شط را به سوی مصب آن پیمودند تا سفر دریا را آغاز کنند. نخست آرکیاس با کشتی خود که سه ردیف پاروزن داشت بازگشت. وی در جنوب مصب فرات جزیره ای کشف کرده بود: اظهار داشت که جزیرۀ وسعتی ندارد ولی درختان بسیار دارد و قوم کوچک و آرامی که الهۀ آرتمیس را محترم می شمارند در آن جزیره ساکن اند و گوزنان و بزان وحشی فراوان که لازمۀ پرستش آن الهه است آزادانه در جزیره ساکن اند و گوزنان و بزان وحشی فراوان که لازمۀ پرستش آن الهه است آزادانه در جزیره می چرخند. این جزیره در مقابل خلیج گرا واقع بوده است ... جای شگفتی است که اسکندر این جزیره را به نام ایکار یعنی قهرمان افسانۀ یونان-که خواست به خورشید دست یابد و به جزای جسارت خویش در امواج دریا غرق شد-نامید...»
به احتمال قوی این همان «ایکار» است که پلینی یاد کرده است و به گفتۀ سرآرنولد ویلسون برخی از مفسرین جغرافیا-آن را همان جزیرۀ خارک می دانند.
در کرانۀ کویت جزیره ای است به نام «فیلکه» که در آثار سومری و بابلی «دلمون» نامیده شده. هیئت باستان شناسی دانمارکی که در آنجا کاوش کرده به این نتیجه رسیده است که «ایکار» یونانیان همین جزیرۀ است (نه-خارک)-جای شگفتی است که اوصاف این جزیره در اسناد بابلی همان اوصاف خارک است.
در هر حال معلوم می شود وجود آهو و یا بز وحشی و گوزن در جزایر خلیج و بویژه خارک سابقۀ چند هزار ساله دارد و چنانکه در صفحۀ 45 این «یادداشتها» و یک جای دیگر (صفحۀ276) معترض شده ام آهوان خارک را دریادار یابند و یا حیات داودی نیاورده اند و اینکه مردم خارک از قدیم شکار و کشتن این آهوان را حرام می دانستند و می دانند با داستان الهۀ دیانا یا آرتمیس یونانیان و آزادی گوزنان و بزان وحشی در جزیرۀ «ایکارا» (که بخشی از آن-یعنی آنچه مربوط به پرستش آرتمیس-دیانا می باشد-به ظن قوی ساخته و پرداختۀ مخلیۀ آرکیاس بوده است) جور در می آید.
مجلۀ اکونومیست، چاپ لندن در مقاله ای تحت عنوان «خارک مانند ریویرا در فرانسه می شود» که در روزنامۀ اطلاعات شماره 16 تیر 1338 ترجمه شده (و حتماً در ترجمه اشتباهاتی وجود دارد) نوشته است: «شاهپور دوم 310 سال قبل از میلاد مسیح به تخت نشست (بعد از میلاد است غلط ترجمه شده-مترجم حتی کلیات تاریخ ایران را نمی دانست) و طی 65 سال سلطنت خود جنگهای متعددی علیه امپراطوری رم کرد. طی یکی از این جنگها شاهپور عده ای از مسیحیان را از سوریه به عنوان زندانی به جزیرۀ خارک آورد. این عده به سبک زندگی خود در سوریه، جزیره را آباد ساختند و آن را به عنوان یکی از توقفگاههای بزرگ، در راه دریایی هند-خاور دور و مدیترانه درآوردند. معلوم نیست که تمدن سوریها در خارک چه مدت ادامه یافت لکن در جزیرۀ خارک تکه هایی از ظروف سفالی چینی پیدا می شود و این امر گواه بر آنست که تجارت با خاور دور به وسیلۀ ساکنان جزیره تا قرن شانزدهم ادامه داشته است. ضمناً بعضی قبرهای مسیحی که روی آنها علامت صلیب دیده می شود نشان می دهد که روزگاری جزیره مسکن مسیحیان بوده است.»
تصور می کنم اگر این ترجمه درست باشد از گزارش پروفسور هرسفلد اخذ شده باشد. پروفسور هرسفلد باستان شناس آلمانی برای اولین بار دخمه های قدیمی خارک و خطوط منقور در سنگ را مورد مطالعۀ علمی و دقیق قرار داد و نشان داد که در قرن سوم بعد از میلاد مسیح یک جامعۀ مسیحی در آن جزیره وجود داشته است.
اما ملاحظات من چنین است. جزیرۀ خارک قبل از آمدن چند زندانی مسیحی نیز آباده بوده است، گواه بر این دخمه هایی است که مربوط به قبل از اسلام است و در آنجا دیده می شود. 2. تکه های ظروف سفالی بیشتر ساخت خود ایران است نه چنین و خاور دور. یک قسمت تکه های بدل چینی هم دیده می شود که مربوط به اروپاست.
ادامه دارد
.ابواسحق ابراهیم اصطخری، مسالک الممالک، چاپ بنگاه ترجمه و نشر کتاب صفحات 34 و 35 و100.
.لی. استرانج، سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمۀ محمود عرفان صفحۀ  381.
. آرتمیس در اساطیر یونانی الهه ای است، خواهر آپولون، حامی حیوانات و شکار، الهۀ ماه، بعدها وی را حامی پرهیزگاری زنان شمردند. آرتمیس همان دیانای رومیان و دختر ژوپیتر و لاتون است. وی از پدر قول گرفت که هرگز شوهر نکند و ژوپیتر مقداری تیر و موکبی از پریان آبی به او داد و ملکۀ جنگلش نامید. کار عمدۀ دیانا شکار بود. آکتون دیانا را هنگام استحمام غافلگیر کرد و به شکل گوزنش درآورد و طعمۀ سگان خویش ساخت. دیانا با اینکه از شوهر کردن صرف نظر کرده بود عاشق اند یمیون چوپان شد.
. رجوع شود به شمارۀ 94 دورۀ جدید مجلۀ هنر و مردم-خرداد 1349-تحت عنوان «پیدایش آثار باستانی در کویت».
 .مجلۀ تهران مصور شمارۀ 843-7 آبان 1338، صفحۀ 7 مقالۀ «طویلترین لولۀ نفت زیر دریایی در خلیج فارس،«یک افسانۀ قدیمی یونانی که پروفسور گریشما آن را نقل کرده می گوید:« دو هزار سال قبل دریانوردان یونانی مجسمۀ الهۀ دریا را از کرانۀ مدیترانه به جزیرۀ خارک آوردند و در معبدی که آثار ان در یکی از دخمه ها موجود است قرار دادند.
«یونانیها در دو میلی معبد الهه دریا و همچنین معبد الهۀ طوفان و غضب، یک بندرگاه بزرگ ساختند که هنوز هم پس از گذشت 2000سال آثار آن در یک محوطه سه کیلومتری باقی مانده است.»
. نقل از کتاب خلیج فارس، سر آرنولد ویلسون صفحۀ 275.
ارسال دیدگاه