انتقاد از نحوه بازنویسی آثار کهن برای بچه‌ها

انتقاد از نحوه بازنویسی آثار کهن برای بچه‌ها

محمدرضا يوسفي در بررسي بازنويسي آثار کهن براي کودکان و نوجوانان ميگويد: آنچه ضروري است و بايد اتفاق بيفتد، انتقال واقعي متون است. نويسندگان ما در بازنويسي آثار، همه را با يک زبان روايت ميکنند، در حالي که هر کدام روايت خاص خود را دارند. اين نويسنده ادبيات کودکان و نوجوانان در گفتوگو با ايسنا، از اهميت توجه به ساختار زبان در بازنويسي يا بازآفريني آثار کهن براي کودکان و جوانان گفت و بيان کرد: اين آثار و متون کهن تکروايتي نيستند و تواناييهاي چندگانه دارند اما داستاننويسان ما آنها را يکسانسازي ميکنند. او با تاکيد بر نحوه بازنويسي آثار کهن گفت: نويسندگان در بازآفريني نه به خود سوژه توجهي دارند و نه به صاحب اثر؛ مثلا در بازنويسي اغلب داستانهاي «شاهنامه»، غالبا نويسنده شيفته داستان ميشود؛ اين درحالي است که در اين بازنويسيها از زندگي انوشيروان، کيومرث، هوشنگ و... چيزي نمينويسند و به جاي انتقال حماسه در بازنويسي داستانهاي «شاهنامه» صرفا به دنبال داستانهايي هستند که هيجان دارد. يوسفي افزود: شاهنامه، ديوان حافظ و... را مضمون و داستان نبوده که جاودان کرده بلکه نحوه روايت آنها بوده است. حافظ مضاميني را که خواجوي کرماني پيشتر گفته با روايتي تازه و ساختار واژگان خوب به نحوي تکرارنشدني گفته است؛ در حاليکه بازنويسان اين نکات را با سادهنويسي در بازنويسي از بين ميبرند. اين نويسنده کودک و نوجوان در پاسخ به اينکه چه ميزان از آثار کهن قابليت بازنويسي براي کودکان نوجوان را دارند گفت: متون کهن و فولکلوريک ما آنقدر غني و فراوان است که هيچ محدوديتي در ميزان بازنويسي آنها وجود ندارد و نويسندگان ما براي بانويسي اين آثار کم هستند. او بازآفريني اين آثار را در مقابل بازنويسي اندک دانست و گفت: ما متون کهن فراواني داريم اما کيفيت اين آثار به توان بازنويس يا بازآفرين بستگي دارد و ما بايد نيروهاي جواني را براي اين کار تربيت کنيم چرا که به بازآفريني آثار کهن نياز بسياري داريم.

a
ارسال دیدگاه
  • پایگاه خبری نفت امروز
  • پایگاه خبری نفت امروز