آه اي در وطن خويش غريب

آه اي در وطن خويش غريب

جوان بوشهري دهه چهل و دانشجوي آن روزهاي دانشگاه مشهد که بعدها طنين « قلندخونه» اش تمام ايران را در نورديد و توانست نامي خوش را در ادبيات نمايشي و هنر آيين کشور به ثبت برساند حالا در آستانه 73 سالگي هنوز به کار نوشتن و پژوهش و ترجمه مشغول است . او که تا کنون آثار خوبي از خود منتشر کرده است با حجم تاليفاتي روبروست که امکان چاپ نيافته اند . تاليفاتي که اگر منتشر مي شد و در دسترس علاقمندان قرار مي گرفت مي توانست بخش هايي از ادبيات نمايشي کشور را رونمايي کند و عظمت کارهاي وي را به تماشا بگذارد.

ايرج صغيري چندي پيش در گفتگويي صريح به مشکلات و کم توجهي هايي که به او مي شود اشاره کرده و گلايمند مي گويد:  «ميگويد: «عشق به تئاتر را از همان بچگي و زماني که هنوز نميتوانستم بهخوبي کلمات را ادا کنم، احساس کردم. از تعزيه محلات مختلف بوشهر گرفته تا شاهنامهخواني پدر و نقشدادن به بچههاي کوچه و وادارکردن آنها به بازي، همه و همه سرآغاز جوشش تئاتر در وجود من بود. بعدترها وقتي دانشجويي غريب در شهر امام هشتم بودم، آشنايي با دکتر شريعتي و بازي در نمايش تکپرسوناژ «بار ديگر ابوذر»، طرح «قلندرخونه» را در ذهن من کليد زد...»

او در ادامه ميگويد که حالا بعد از گذر اين همه سال، تنها اسمي از من باقي مانده و چهرهاي که تنها براي گرفتن عکس يادگاري ميخواهندش...

ارسال دیدگاه
  • پایگاه خبری نفت امروز
  • پایگاه خبری نفت امروز