شگرد گسسته نویسی در شعر امروز

شگرد گسسته نویسی در شعر امروز

محمّدرضا روزبه

شاعران امروز در جست‌وجوی افق های تازه ی بیان و به قصد کشف ظرفیت های پنهان ذهن، زبان و زیبایی شناسی،  شیوه ها و شگردهای نو و مبتکرانه را می آزمایند. از جمله ی این شگردهای تازه، گسسته نویسی است ؛ یعنی تصرف عامدانه در قواعد نوشتاری با هدف القای حس و حظّ بصری و انتقال دیداری مفهوم.
طی دهه های گذشته در حیطه ی شعرنو و حتی قالب های کلاسیک شاهد ظهور پدیده ی کانکریت ( شعر تجسمی / دیداری)  بودیم که عرصه ی همکاری شعر و نقاشی در میدان کلام بود. در این شیوه _ که ریشه در پاره ای تجارب و تفنن های فرمالیستی شعر قدیم مثل شعر مشجّر و... داشت _ کلمات یا سطرها به گونه ای نقش و نگارش می یافتند که مفهوم یا تصویر شعری را محسوس و مجسم کنند. این تکنیک نوشتاری را در پاره ای از سروده های زنده یادان طاهره صفارزاده، اسماعیل شاهرودی، احمد شاملو، اخوان ثالث، حمید مصدق، و بسیاری از شاعران نسل امروز شاهد بوده ایم و هستیم.
شیوه ی گسسته نویسی را می توان فرزند خلف شگرد کانکریت قلمداد کرد. در این شیوه، شاعر، کلمه یا کلماتی را به شکل حروف مقطعه در متن مصرع / سطر می نگارد، به گونه ای که این ترفند تجسمی و هنجارگریزی نوشتاری باعث تٱنی و تٱمل خواننده بر روی کلمه و مفهوم آن شود و حس و عاطفه ی او را به شکلی مضاعف برانگیزد.
به این نمونه ها بنگریم:
 
قلّک شـ کـ سـ تـ نـ را بلد بودیم و دل را نه
گاهی تمام دلخوشی یک ده قرانی بود
 
                                   شهراد میدری
 
تو وقتی نباشی، چه بهتر که یک روز
بیفتم کنار خیابان بـ ... مـ ... یـ ... ر... مـ
 
                                      مهدی فرجی
 
خبر چه بود که بعد از هزار و اندی سال
علی هنوز نشسته به سوگ بانویش
بناست قافیه ها را شکسته بنْویسد
گذاشت شاعر اگر دست روی پـ هـ لـ و یـ شـ
 
                                        رضا نیکوکار
 
توضیح نالازم این که: در نمونه ی اول، شکل گسسته ی کلمه ی شکستن، تکه های شکسته ی قلک را مجسم می کند. در نمونه ی دوم، شکل مقطع " بمیرم" مردن و متلاشی شدن در کف خیابان را،  و در نمونه ی سوم، پراکنش حروف کلمه ی " پهلویش " با تلمیحی زیبا، شکستگی پهلوی ممدوح شاعر را القا و آینگی کرده اند.
باری، این ترفند دیداری و هنجارگریزی نوشتاری تا آنجا كه به القای مفهوم یاری برساند و موجب ارتقای جاذبه ی بصری کلام و غنای فرم و فضای شعر گردد، واجد ارزش بلاغی و اعتبار جمال شناختی است، به شرط آنکه مثل دیگر شگردهای ابتکاری به ورطه ی ملعبگی و مسخرگی در نغلتد و با سهل انگاری و سطحی نگری مبدل به بازی لوس و لغو حروف شکسته نشود. باید منتظر باشیم و ببینیم که استعداد های جوان شعر امروز با این ظرفیت زیباشناختی چه رفتاری خواهند داشت.  سازنده یا مخرب؟

ارسال دیدگاه