ائتلاف اصلاح طلبانه در بوشهر؛ مأموریت غیر ممکن؟

یادداشت

ائتلاف اصلاح طلبانه در بوشهر؛ مأموریت غیر ممکن؟

مرتضی رضایی

در سال 1392 پس از یک دوره که شورای شهر بوشهر در اختیار اصلاح طلبان قرار داشت و چهره های اصلاحات همچون دکتر امان الله شجاعی و مسعود شکوهی عضو آن بودند، در آستانة انتخابات چهارمین دورة شوراهای شهر و روستا، شهر بوشهر شاهد رقم خوردن یک اتفاق دیگر شد. اصلاح طلبان بوشهری در این انتخابات با ارائة لیست بلند بالایی اقدام به معرفی 11 نفر کردند تا در سنجش و آزمایش مردم شهر عیار و معیار خود را برای مدیریت مطلوب شهر نشان دهند و با مقبول واقع شدن مدیریت چهار سالة شهر بوشهر را بر عهده بگیرند.
اما از میان افراد معرفی شده در لیست مذکور به غیر از ندا عبدالله زاده که توانست گوی رقابت را از تمام رقبای خود ببرد و با رأی بسیار بالایی نسبت به تمام ادوار شوراهای شهر و روستا در استان بوشهر به انجمن شهر راه پیدا کند و مبدل به یک «پدیده» شود، مابقی اعضای لیست نتوانستند به شورا  راه پیدا کنند. به این ترتیب به استثناء ندا عبدالله زاده که توانست با 16 هزار و 290 رأی در مقام نخست بایستد، مابقی اعضای این لیست نتوانستند از شش هزار و 804 رأی علیرضا آماره به عنوان آخرین فرد راه یافته به شورای شهر بگذرند و حتی نفر آخر شوند. به غیر از رأی ندا عبدالله زاده، تنها فردی که از این لیست صاحب جایگاه شد منوچهر قیصی زاده بود که با 5000 هزار رأی به عنوان آخرین عضو علی البدل شورا معرفی شد. به این معنا تعداد آراء اخذ شده توسط اعضای این لیست حتی به اندازة قرار گرفتنشان در میان اعضای علی البدل نیز نبوده است.
این مسئله چه مفهومی دارد؟ ما امروز در آستانة یک انتخابات دیگر قرار گرفته ایم. عملکرد شورای شهر بوشهر هم اکنون پیش روی شهروندان گشوده شده است .. عدم مدیریت هماهنگ و جزیره ای فکر کردن اعضای فعلی شورای شهر، مدیریت شهری را آسیب پذیر کرده است. این مسئله نیز نتیجة لاینفک نوع کاندیدا شدن نامزدها و نوع رأی دادن مردم است که هر دو جزیره ای است. به این معنا که هیچ هماهنگی خاص و هارمونیکی میان نامهایی که در روز رأی گیری بر تعرفة رأی نوشته می شود و در صندوقها انداخته می شود وجود ندارد. آن آراء نیز در تجمیع نهایی در فرمانداری خود مبدل به معجون شگفت انگیز دیگری می شود تا 11 فرد (در این دوره 9 عضو) در کنار یکدیگر بر صندلیها بنشینند که پیش از حضور در شورا هیچ همدلی و هم زمانی میان آنها وجود نداشته و هر یک با نگرشها و خواسته ها و عقبة فکری و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی خاص خود وارد شورا شده است. این به این معنا است که بر گردن شورای شهر به تعداد اعضای شورا ریسمان انداخته می شود و هر کی می خواهد آن را به سمت و سوی مورد نظر و علاقة خود ببرد و بکشد.
این مسئله زایندة مشکلات بی شماری در نحوة مدیریت شهری می شود. تا این اعضا بتوانند با یکدیگر هم افق شوند و به فهم مشترکی از آنچه که می خواهند برای شهر انجام دهند برسند، منابع و زمان زیادی تلف می شود و در نهایت نیز هیچ کس حاضر به پذیرش مسئولیت آن چه روی می دهد نیست. مردم نیز سرگشته از کمبودها و کاستیهای مدیریتی نمی دانند اعتراض خود را به چه کس ببرند و «یقة چه کس را بگیرند». قوم و خویشی رأی دادن و عدم توجه به استانداردهای یک انتخاب معقول و مطلوب در روز رأی گیری ضایعة بزرگی برای شهر به وجود می آورد.
اما این که تنها روز رأی گیری و نحوة رأی دادن مردم را ببینیم چندان منصفانه نیست، بدون اینکه در نظر بگیریم آیا فرایندهای انتخاباتی ما صحیح تعریف و اجرا می شود. جبهة اصلاحات در استان بوشهر و به ویژه مراکز شهری و خود شهر بوشهر در یک سال منتهی به انتخابات آیا توانسته است جو سیاسی ملازم و مناسب با «سیاسی رأی دادن» مردم به وجود بیاورد؟ آیا لیستی که بسته می شود تناسب معقولی با خواسته ها و اهداف و آمال مردم دارد؟ این چگونه برنامه ریزی و تبیین استراتژی انتخاباتی است که از یک لیست 11 نفره به جز یک استثنا حتی نمی تواند 8 هزار رأی سازماندهی شده در یک شهر 200 هزار نفری برای کنشگری سیاسی معطوف به خواست اصلاح طلبان فراهم کند؟
این به هیچ عنوان صرفاً به فرهنگ سیاسی مردم باز نمی گردد. به ویژه که نفر سوم و چهارم راه یافته به شورای شهر بوشهر داعیة اصلاح طلبی داشته اند، اگرچه تنها یک نفرشان در نهایت بر آرمان و گفتمان اصلاح طلبانه باز ماند و مابقی اعضای شورا به گفتة دکتر شجاعی، یکی از اعضای شورای سیاست گذاری اصلاحات، نتوانستند و یا شاید نخواستند که خود را کماکان وامدار گفتمان اصلاحات بدانند و در راستای اهداف این آرمان حرکت کنند. بنابراین در نظر گرفتن هشت هزار رأی برای سازماندهی حضور این لیست در شورا چندان نامعقول به نظر نمی رسد. عدم سازماندهی شدن این آراء به نبود برنامه در جبهة اصلاحات بر می گردد. روشهای سنتی جمع آوری رأی و تکیه بیش از اندازه بر پایگاه های قومی و خانوداگی مبدل به چشم اسفندیار سیاست ورزان اصلاح طلب در بوشهر شده است.
بوشهر، شهری است که با کمی تکاپو و برنامه ریزی به راحتی می تواند ده ها هزار رأی سیاسی بسازد (به انتخابات مجلس شورای اسلامی دقت کنید). رخوت حاکم بر فضای اصلاحات در استان بوشهر و به ویژه مرکز استان بزرگترین مانع جهت بالفعل شدن این پتانسیل بالا در شهر بوشهر است. امروز بار دیگر در آستانة انتخابات شوراهای شهر و روستا ایستاده ایم. اما هنوز هیچ خبری از بسته شدن یک لیست و برنامه ریزی برای رأی آوری آن وجود ندارد. حتی زمزمه هایی در شبکه های اجتماعی و فضای رسانه ای پیچیده است که اصلاح طلبان بوشهری از ارائة یک لیست واحد در شهر بوشهر ناتوان هستند. این مسئله فاجعه بار است. اگر جبهة اصلاحات در پسِ این همه  سال تجربه اندوزی هنوز نمی تواند ده هزار رأی سیاسی در مرکز استان بسازد و هنوز نمی تواند یک لیست واحد برای مدیریت جامع و یک پارچة شهر به مردم خود عرضه نماید، این ضعف بسیار شدید نخبگانی جامعة سیاسی بوشهر را می رساند که به حد بسیار بی بضاعتی رشد نیافته باقی مانده است.
در آخرین اخبار می خوانیم که رضا معتمد رئیس حزب اتحاد ملت ایران در استان بوشهر می گوید: «نظر شخصی من این است که با توجه به اینکه تعداد اشخاصی که برای شورا کاندید شده و تائید صلاحیت می‌شوند بسیار است بهتر است یک لیست خاص موردتوجه نباشد و حداقل یک لیست 14 نفره برای این انتخابات تهیه شود تا افراد بیشتری موردتوجه و حمایت قرارگرفته و دلخوری کمتری اتفاق بیفتد اما بازهم تأکید می‌کنم این نظر شخصی من است و باید ببینیم نظر جمع به چه شکل خواهد بود» (http://yaranews.ir). از سوی دیگر خبرها حاکی از آن است که حزب اعتماد ملی و حزب ندای ایرانیان از سیاستهای شورای سیاستگذاری در بوشهر تبعیت نخواهند کرد و خود مستقلاً اقدام به معرفی نامزدهای مورد حمایت می کنند.
این منطق بسیار خوبی است که احزاب بتوانند آنقدر در خود بلوغ و نبوغ ببینند که مستقل از یکدیگر به ارائة لیست پرداخته و به پیروزی ببیند. این اعتماد به نفس بسیار سازنده و رشد دهنده و قابل ستایش است. اما آیا ظرفیتهای تحزب در بوشهر به آن حدی رسیده است که چنین لقمة گلوگیر و سنگ بزرگی به نشانة زدن بلند شود؟ به نظر نمی رسد که در فضای سیاسی استان بوشهر چنین توانایی در نزد یک حزب به تنهایی موجود باشد که بخواهد لیستی 9 نفره ارائه کند و هم در انتخابات پیروز شود و هم در ادارة شهر موفق ظاهر شود. این اعتماد به نفس اگر در نزد برخی وجود دارد بیشتر شائبة توهم دارد و در بهترین حالت نیز نشان دهندة عدم رشد و بلوغ ملازم با کار سیاسی در شهری مثل شهر بوشهر فرض می شود.
از سوی دیگر اگر گروه های سیاسی اصلاح طلب از لیست واحد تمکین نکنند و ضمن بودنِ لیست نه نفره، همان گونه که رضا معتمد به یارا می گوید با دلخوری و لجبازی به ادامة حضور در انتخابات اصرار بورزند و به نفع لیست از انتخابات کناره گیری نکنند ضمن عوارض ناشی از پراکندگی آرا، باز هم نشان دهندة عدم بلوغ فکری ملازم با کار سیاسی در سطح کلانش خواهد بود.
بوشهر نیاز دارد که مردمش سیاسی رأی بدهند. این آیندة توسعه یافتگی ماست و توسعه یافتگی جز از مسیر تحزب و حزبی رأی دادن به دست نخواهد آمد. اما هنگامی که کنش فعالان حزبی ما نه تنها دور اندیشانه نیست بلکه به سبک و دورة قجری بر اساس دلخوریهای فردی و چانه زنیهای غیر مسئولانه سامان می یابد، نمی توان جاذبه و جذابیتی در این نوع سیاست ورزی ایجاد نمود تا با خلق فضای سیاسی مردم را به سیاسی رأی دادن تشویق نمود. عدم سیاسی رأی دادن مردم و عدم اقبال آنان به لیست واحد (در این جا اعم از اصلاح طلب یا اصولگرا) شوراهای متشدّد، بی برنامه و آشفته می سازد که نمی توانند منابع موجود را به بهترین شکل هزینه نمایند.
جبهة اصلاحات نیاز داشته که از مدتها پیش برای سامان دادن به حداقل 10 هزار رأی سیاسی با فکرتر و با برنامه تر عمل می کرد. اما متأسفانه چنین نشده است. اما باخت بزرگتر زمانی است که از رسیدن به لیست واحد نیز ناکام بمانند و فضای سیاسی را به قهرها و دلخوریهای قجری یا خودبرتر بینی ها و لجاجتهای کودکانه ببازند. لذا شورای سیاست گذاری، شورای هماهنگی و ائتلاف اصلاح طلبان در بوشهر بی هیچ تردیدی مأموریتی خطیر بر عهده دارند که «حداقل 10 هزار رأی سیاسی» برای «لیست واحد اصلاح طلبان» در شهر بوشهر بسازند. آیا این مأموریت برای اصلاح طلبانی با سابقة 20 سال اصلاحات غیر ممکن خواهد بود؟ روزهای آینده پاسخ این پرسش را مشخص می نماید
ارسال دیدگاه
  • پایگاه خبری نفت امروز
  • پایگاه خبری نفت امروز